جدول جو
جدول جو

معنی دانش دوست - جستجوی لغت در جدول جو

دانش دوست
آنکه علم و دانش را دوست دارد، دوستدار دانش، دوستدار علم و فضل
تصویری از دانش دوست
تصویر دانش دوست
فرهنگ فارسی عمید
دانش دوست
(نِ)
دوستدار دانش. دوستدار علم. خواهنده و طالب علم. محب علم، که دانش دوست اوست. که علم یار اوست
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دانش پرست
تصویر دانش پرست
کسی که علم و دانش را دوست داشته باشد و دل به آن بندد، پرستندۀ دانش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دار دوست
تصویر دار دوست
هر گیاه پیچنده مانند عشقه که به درخت مجاور خود بپیچد و بالا برود
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
عمل دانش دوست. حب ّ علم. خواهانی علم
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
دشنامی است که بکسی گویند که سبک پا باشد و هر روز ب خانه شخص آمد و شد کند. (ناظم الاطباء). کسی که همیشه اقامت و سکونت خانه دوست میدارد و این بمحل ذم مستعمل است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ اَ تَ / تِ)
پرستندۀ دانش. که دل در دانش بندد. که علم معبود سازد:
بپرسید کانجا که دارد نشست
چنین گفت ملاح دانش پرست.
اسدی.
یکی گفت کای شاه دانش پرست
پرستشگری در فلان غار هست.
نظامی.
گروهی حکیمان دانش پرست
ز اسباب دنیا شده تنگدست.
نظامی.
دلیر و سخنگوی و دانش پرست
بتیر و بشمشیر گستاخ دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دوستدار دانا، خواهان دانا:
ما که دانا شدیم و دانادوست
دانش ما بزیر دانش اوست،
نظامی،
، که صدیق دانا دارد، که یارخردمند دارد
لغت نامه دهخدا